برگ های زرد و باد خنکی که اگر پنجره ی باز ببیند، زود و سوزدار می آید تو، سوغاتی آقای آبان است. آبان آقا است؛ شبیه کاج بلندی در کوچه ای که همه ی درخت ها لباس پاییزه پوشیده اند، او کت سبزش را خیال ندارد دربیاورد و بی خیال و باابهت میزبان گنجشک ها و باد پاییزی است. بعضی آدم ها هم شبیه آبان اند؛ اطرافیان شان سبز می شوند، زرد می شوند، سرخ و نارنجی و حتی بی برگ می شوند، اما آن ها فکر سبزشان را به هیچ پاییزی نمی دهند.

سلامت بدن من

یک خواب خوب
 
1. هرکس یک عادت مشخص خواب دارد و این عادت می تواند محدود می شود به مکان خواب، ساعت خواب یا کارهایی که قبل از خواب انجام می دهد. بعضی افراد، عادت های خاصی دارند و در شرایط خارج از عادت شان نمی توانند خواب خوبی داشته باشند؛ مثلاً کسی که به خوابیدن روی بالش پَر اُردک زمان بچگی اش عادت دارد، اگر اتفاقی جایی دعوت شود و این بالش نباشد، دیگر خوابش نمی برد. اگر چنین عادتی دارید، سعی کنید کم کم جایگزین یک خواب ساده بکنیدش.
 
2. چرا گفتن همه ی مشکلات و دل خوری ها را می گذارید برای لحظه های آخر شب؟ درست زمانی که ذهن می خواهد آرام بگیرد و یک نفس راحت بکشد از اینکه صبح شلوغ را به صبحی دیگر، شاید آرام تبدیل می کند. خوابی که با ذهن آشفته و پُر از سوال و دغدغه باشد، آیا می تواند آرام بخش یک روز جدید باشد؟
 
3. قبل از خواب با خدا حرف می زنید؟ اگر مشکلی داشتید یا گره ی بازنشده ای، می توانید در آخرین ساعت های بیداری روزتان به خدا بگویید، در گوشش دردِدل کنید و از او راهنمایی و کمک بخواهید. همه چیز را به او بسپارید و به یک خواب آرام بروید.
 

سلامت روان من

دور انداختن دورانداختنی ها
 
1. در هراتاق یک سطل زباله داشتن باعث می شود به محض اینکه زباله ای تولید شد، برود سر جای خودش و جاهای دیگر را نامرتب و شلوغ پلوغ نکند. آیا فکرهای بد و به دردنخور به یک سطل زباله نیاز ندارند؟! گاهی یک تکه کاغذ می تواند سطل زباله ی خوبی برای فکرهای دورانداختنی شما باشند.
 
2. بعضی وقت ها پایمان را می گذاریم روی بعضی از اعتقادات، فکرها و رفتارمان و حاضر نیستیم به همین راحتی ها قیدشان را بزنیم. هر چقدر هم این نوع فکر و قضاوت، ما و اطرافیان مان را آزرده کند و بودنش اصلا آرامش بخش که هیچ، عذاب دهنده باشد! راه حل چیست؟ پایمان را برداریم، بی خیال شان شویم!
 
3. آیا اتاق شما به انبوهی از وسیله های بدون استفاده و قدیمی تبدیل شده است؟ اصلاً اتاق نه، یک کُمد هست که وسایل تویش را نه بتوان استفاده کرد و نه بدانیم در آینده ی مشخصی لازم خواهیم داشت؟ چرا این وسیله های جاگیر را کسی که می تواند استفاده کند، استفاده نکند؟ هان؟ چرا خانه ی ما را شلوغ کند؟
 

سلامت اجتماعی من

یک دعوای آشتیانه
1. هر دعوایی قرار نیست، دعوا بماند. گاهی می توانید از فرصت پیش آمده برای ترمیم دوستی ها استفاده کنید. آیا مدت هاست به دوست تان شاخه ی گل یا هدیه ای نداده اید؟ حالا که بین تان شکرآب شده و دل تان هم می خواهد زود آشتی کنید از این فرصت استفاده کنید و یک خاطره ی دوستانه ی خوب بسازید تا دیگر دعوا خجالت بکشد، برود و برنگردد.

2. هرکدورتی قرار نیست دعوا شود. بعضی دل گیری ها و کدورت ها را می شود چشم به روی شان بست و ازشان رد شد. قانون تا هزار بشمار بعد عصبانیت را بروز بده برای حل شدن همین کدورت هاست دیگر.
 
3. هرقهری قرار است آشتی شود. بگردید دنبال سکوت های دل خورانه که می توانند به یک مکالمه پُرخنده و صمیمانه تبدیل شوند. نکند، سکوت های قهرآلودی باشد که از چشم تان دور افتاده و آشتیانه نشده باشند! نکند...

نویسنده: کوشا سمیعی